واگویه های قلب مرد تنها

ساخت وبلاگ
زندان بیست و سوم فروردین  ۱۳۹۹ فریاد می زد خلا اش را شکم مردی که مغزش پر بود از شعرهای عاشقانه و قفل سکوت داشت دهان مردی که دلش خالی بود از محبت نان اینجا  عاشقها تنها می میرند غفلت بیست و دوم فروردین  ۱۳۹۹ "روزگار ما به غفلت از تن آسانی گذشت عمر ما چون چشم قربانی به حیرانی گذشت"* زنگ هشیاری هزاران بار خورد و غافلیم زندگی مان در حبابی از پریشانی گذشت دوستان و آشنایان یک به یک رفتند و ما فاتحه واگویه های قلب مرد تنها...
ما را در سایت واگویه های قلب مرد تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jirjirack5 بازدید : 142 تاريخ : جمعه 29 اسفند 1399 ساعت: 12:58

دو تنها بیست و ششم اردیبهشت  ۱۳۹۹ من بودم و یک من، کمی تنهاتر از من زندانیِ در آینه، زیباتر از من گنجشک تنهایی که آب و نان ندارد جفتی ندارد، خسته از دنیاتر از من مانند من، غمگین، پر از فریاد و خاموش در چشمها دارد غمی دریاتر از من من چشم می دوزم به دنیایی خیالی او می شود یک غرقِ در رویاتر از من او شعر می گوید؟ گمانم که بگوید می بینم او را شاعر و شیداتر از من لب می نهم بر روی لبهای سکوتش تا بشنوم غ واگویه های قلب مرد تنها...
ما را در سایت واگویه های قلب مرد تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8jirjirack5 بازدید : 128 تاريخ : جمعه 29 اسفند 1399 ساعت: 12:58